هروی، مختار بن محمد بن احمد، یکی از مشایخ تصوف در مائۀ سیم معاصر طاهریان و صفاریان و ابایزید بسطامی و ابراهیم ستنبه، وی علوم ظاهر و باطن با هم جمع داشت و او را سیّد امام خواندندی، و بهرات میزیست، و از مریدان او ابوعثمان مرغزی فقیه ملقب به شوق سوخته و ابویعلی بن مختار حسینی باشند، نقل است که روزی محمد بن طاهر آخرین ملوک طاهریان بر وی میگذشت ویرا بر خاک نشسته دید، بصورت انکار گفت از ماننده کردن خویش ببزرگان بزرگ شدن خواهی ؟ گفت این را تشبّه نگویند و نعوذباﷲ اگر ما خود را چون آنان دانیم این تأسّی است و در تأسّی امید نجات است محمد با خویش آمد و از گفته پشیمان گشت، پس فرمان کرد تا بدره ای زر نزد وی نهادند گفت این بدره خود انفاق کن تا اگر آنرا مزدی است خود برده باشی گفت پس از من چیزی خواه گفت آن خواهم که بازیردستان برأفت باشی و خدایرا فراموش نکنی محمد رااز آنروز حال دیگرگون شد و عطوفت وی بمردمان فزون تراز پیش گشت، نقل است که گفت طعام چنان خور که تو اورا خورده باشی نه او ترا، و هم گفت چنان زی که چون عزرائیل ترا دریابد ترا بکار دیگر نباید شد مدفن او شهر هرات است و تاریخ لوح گور وی 277 هجری قمری است
هروی، مختار بن محمد بن احمد، یکی از مشایخ تصوف در مائۀ سیم معاصر طاهریان و صفاریان و ابایزید بسطامی و ابراهیم ستنبه، وی علوم ظاهر و باطن با هم جمع داشت و او را سیّد امام خواندندی، و بهرات میزیست، و از مریدان او ابوعثمان مرغزی فقیه ملقب به شوق سوخته و ابویعلی بن مختار حسینی باشند، نقل است که روزی محمد بن طاهر آخرین ملوک طاهریان بر وی میگذشت ویرا بر خاک نشسته دید، بصورت انکار گفت از ماننده کردن خویش ببزرگان بزرگ شدن خواهی ؟ گفت این را تشبّه نگویند و نعوذباﷲ اگر ما خود را چون آنان دانیم این تأسّی است و در تأسّی امید نجات است محمد با خویش آمد و از گفته پشیمان گشت، پس فرمان کرد تا بدره ای زر نزد وی نهادند گفت این بدره خود انفاق کن تا اگر آنرا مزدی است خود برده باشی گفت پس از من چیزی خواه گفت آن خواهم که بازیردستان برأفت باشی و خدایرا فراموش نکنی محمد رااز آنروز حال دیگرگون شد و عطوفت وی بمردمان فزون تراز پیش گشت، نقل است که گفت طعام چنان خور که تو اورا خورده باشی نه او ترا، و هم گفت چنان زی که چون عزرائیل ترا دریابد ترا بکار دیگر نباید شد مدفن او شهر هرات است و تاریخ لوح گور وی 277 هجری قمری است
مقری، محمد بن احمد بن مقری، یکی از شیوخ تصوف است در مائۀ چهارم هجری قمری او درک صحبت شیخ یوسف بن الحسین و عبداﷲ خراز رازی و مظفر کرمانشاهی و ابومحمد رویم و ابومحمد جریری و ابوالعباس ابن عطا کرده است، گویند ویرا پنجاه هزار دینار از پدر میراث ماند بیرون ضیاع و عقار و او آنجمله در کار درویشان و مستحقان کرد، نقل است که گفت: درویش راستین آن است که وی را همه چیز بود و هیچ چیز نبود، و گفت آنکه در خدمت اخوان تقصیر ورزید خدای تعالی او را آن خواری دهد که هرگز رستگاری در آن نباشد، و گفت آنکه از من چیزی پذیرفت منتی بر من نهاد که هیچ گاه از عهدۀ شکر آن برنیایم، وقتی از او معنی فتوت پرسیدند، گفت فتوت نیک اندیشی بجای دشمنان و بذل مال و حسن عشرت با مکروهان طبع است، وفات او را یافعی به سال 366 هجری قمری گفته است، رجوع به تاریخ یافعی و نفحات جامی و نامۀ دانشوران ج 3 ص 67 شود
مقری، محمد بن احمد بن مقری، یکی از شیوخ تصوف است در مائۀ چهارم هجری قمری او درک صحبت شیخ یوسف بن الحسین و عبداﷲ خراز رازی و مظفر کرمانشاهی و ابومحمد رویم و ابومحمد جریری و ابوالعباس ابن عطا کرده است، گویند ویرا پنجاه هزار دینار از پدر میراث ماند بیرون ضیاع و عقار و او آنجمله در کار درویشان و مستحقان کرد، نقل است که گفت: درویش راستین آن است که وی را همه چیز بود و هیچ چیز نبود، و گفت آنکه در خدمت اخوان تقصیر ورزید خدای تعالی او را آن خواری دهد که هرگز رستگاری در آن نباشد، و گفت آنکه از من چیزی پذیرفت منتی بر من نهاد که هیچ گاه از عهدۀ شکر آن برنیایم، وقتی از او معنی فتوت پرسیدند، گفت فتوت نیک اندیشی بجای دشمنان و بذل مال و حسن عشرت با مکروهان طبع است، وفات او را یافعی به سال 366 هجری قمری گفته است، رجوع به تاریخ یافعی و نفحات جامی و نامۀ دانشوران ج 3 ص 67 شود
محمد بن فضل بن عباس بلخی، مکنی به ابوعبدالله. از صوفیان مشهور و مشایخ بزرگ خراسان در قرن سوم و چهارم هجری است. وی از بلخ رانده شد و در سمرقند سکنی گزید و بسال 319 هجری قمری در آنجا درگذشت. او را سخنان حکیمانه ایست. (از الاعلام زرکلی ج 7 ص 221 بنقل از طبقات الصوفیه و حلیه الاولیاء)
محمد بن فضل بن عباس بلخی، مکنی به ابوعبدالله. از صوفیان مشهور و مشایخ بزرگ خراسان در قرن سوم و چهارم هجری است. وی از بلخ رانده شد و در سمرقند سکنی گزید و بسال 319 هجری قمری در آنجا درگذشت. او را سخنان حکیمانه ایست. (از الاعلام زرکلی ج 7 ص 221 بنقل از طبقات الصوفیه و حلیه الاولیاء)
بصری، متکلم و فقیه حنفی، از کتب اوست در فقه: کتاب شرح مختصر ابی الحسن الکرخی، کتاب الأشربه و تحلیل نبیذالتمر، کتاب تحریم المتعه، کتاب جوازالصلوه بالفارسیه، و ابن الندیم گوید: قد مضی ذکره فی مقاله المتکلّمین، و در نسخۀ موجوده نیافتیم، و رجوع به ابوعبداﷲ حسین بن علی بن ابراهیم المعروف بالکاغذی شود
بصری، متکلم و فقیه حنفی، از کتب اوست در فقه: کتاب شرح مختصر ابی الحسن الکرخی، کتاب الأشربه و تحلیل نبیذالتمر، کتاب تحریم المتعه، کتاب جوازالصلوه بالفارسیه، و ابن الندیم گوید: قد مضی ذکره فی مقاله المتکلّمین، و در نسخۀ موجوده نیافتیم، و رجوع به ابوعبداﷲ حسین بن علی بن ابراهیم المعروف بالکاغذی شود
بریدی، یکی از سرداران خلفای عباسی، وی در بصره با بجکم اظهار خلاف کرد، بجکم توزن را بمقابلۀ وی فرستاد و توزن در جنگ با ابوعبداﷲ بریدی شکست یافت و بجکم خود بمقاتله بریدی شتافت و در راه بدست غلامی کرد کشته شد و امارت جیوش بر بریدی قرار گرفت و بریدی در جنگ با ناصرالدوله بن حمدان یکی از ارکان دولت متقی در 331 هجری قمری در حدود مداین کشته شد، وی درزمان راضی خلیفه و مدتی کوتاه به روزگار متقی وزارت داشت، رجوع به تجارب السلف ص 219 و 220 شود، و رجوع به بریدی... و رجوع به احمد بن محمد بن یعقوب،، شود
بریدی، یکی از سرداران خلفای عباسی، وی در بصره با بجکم اظهار خلاف کرد، بجکم توزن را بمقابلۀ وی فرستاد و توزن در جنگ با ابوعبداﷲ بریدی شکست یافت و بجکم خود بمقاتله بریدی شتافت و در راه بدست غلامی کرد کشته شد و امارت جیوَش َ بر بریدی قرار گرفت و بریدی در جنگ با ناصرالدوله بن حمدان یکی از ارکان دولت متقی در 331 هجری قمری در حدود مداین کشته شد، وی درزمان راضی خلیفه و مدتی کوتاه به روزگار متقی وزارت داشت، رجوع به تجارب السلف ص 219 و 220 شود، و رجوع به بریدی... و رجوع به احمد بن محمد بن یعقوب،، شود
قرشی، محمد بن احمد بن ابراهیم الهاشمی الاندلسی، یکی از زهاد معروف، از مردم جزیره الخضراء بأندلس در مائۀ ششم، وی در بلاد مغرب به صحبت ششصد شیخ رسیده و ازآنان چهارتن را برای اقتدای خویش گزیده است و آن چهارشیخ ابوالربیع و شیخ ابوالحسن بن طریف و شیخ ابوزیدقرطبی و شیخ ابوالعباس جوزی بودند و جمعی کثیر بدو اقتدا کرده اند از قبیل شیخ ابوالعباس قسطلانی و غیره و ابوالعباس گفته های او را در جزوی گرد کرده است، ابوعبداﷲ سپس از اندلس به مصر و از آنجا به قدس رفته وتا آخر عمر به بیت المقدس اقامت داشته و ابن خلکان گوید: جماعتی از مردم مصر را دیدم که از او خوارقی حکایت میکردند و گویند که او بهر یک اصحاب خویش وعده ولایت یا منصبی عالی کرد و همه آن شد که او نوید کرده بود و در آخر عمر به علت جذام نابینا گشت و با نابینائی از چیزها که اخبار از آن رؤیت و مشاهدت خواهد آگاهی میداد از وی پرسیدند او چگونه بمرئیات آگاهی دارد؟ گفت همه تن من چشمهاست و با هر عضو که اراده کنم توانم دید و نقل است که گفت: سیروا الی اﷲ عرجا مکاسیرفأن انتظار الصحه بطاله، و نیز گفت: من لم یدخل فی الأمور بلطف الأدب لم یدرک مطلوبه منها، و باز ازاو آورده اند که: من لم یراع حقوق الاخوان بترک حقوقه حرم برکه الصحبه، مدت زندگانی او 55 سال بوده و بیت المقدس بذی الحجۀ 599 هجری قمری درگذشت و در مسجد اقصی بر وی نماز کرده و بخاک سپردند و قبر او مزار است، رجوع به نفح الطیب و نامۀ دانشوران ج 2 ص 732 شود زبیر بن بکر بن بکار قرشی، قاضی مکه، وفات او در هشتاد وچهارسالگی در 256 هجری قمری بوده است
قرشی، محمد بن احمد بن ابراهیم الهاشمی الاندلسی، یکی از زهاد معروف، از مردم جزیره الخضراء بأندلس در مائۀ ششم، وی در بلاد مغرب به صحبت ششصد شیخ رسیده و ازآنان چهارتن را برای اقتدای خویش گزیده است و آن چهارشیخ ابوالربیع و شیخ ابوالحسن بن طریف و شیخ ابوزیدقرطبی و شیخ ابوالعباس جوزی بودند و جمعی کثیر بدو اقتدا کرده اند از قبیل شیخ ابوالعباس قسطلانی و غیره و ابوالعباس گفته های او را در جزوی گرد کرده است، ابوعبداﷲ سپس از اندلس به مصر و از آنجا به قدس رفته وتا آخر عمر به بیت المقدس اقامت داشته و ابن خلکان گوید: جماعتی از مردم مصر را دیدم که از او خوارقی حکایت میکردند و گویند که او بهر یک اصحاب خویش وعده ولایت یا منصبی عالی کرد و همه آن شد که او نوید کرده بود و در آخر عمر به علت جذام نابینا گشت و با نابینائی از چیزها که اخبار از آن رؤیت و مشاهدت خواهد آگاهی میداد از وی پرسیدند او چگونه بمرئیات آگاهی دارد؟ گفت همه تن من چشمهاست و با هر عضو که اراده کنم توانم دید و نقل است که گفت: سیروا الی اﷲ عُرجا مکاسیرفأن انتظار الصحه بطاله، و نیز گفت: من لم یدخل فی الأمور بلطف الأدب لم یدرک مطلوبه منها، و باز ازاو آورده اند که: من لم یراع حقوق الاخوان بترک حقوقه حرم برکه الصحبه، مدت زندگانی او 55 سال بوده و بیت المقدس بذی الحجۀ 599 هجری قمری درگذشت و در مسجد اقصی بر وی نماز کرده و بخاک سپردند و قبر او مزار است، رجوع به نفح الطیب و نامۀ دانشوران ج 2 ص 732 شود زبیر بن بکر بن بکار قرشی، قاضی مکه، وفات او در هشتاد وچهارسالگی در 256 هجری قمری بوده است